ناخدای عشق

ساخت وبلاگ
نغمه لوترکینگ / تورج عاطف                                   پنجاه و چهار سال  از مرگی مردی  می گذرد که  زمزمه زیبای " رویائی دارم " او جاودانه حکایتی از آزادی و انسانیت  را در جهان ثبت کرد .هنوز جملات آخر سخنرانی مشهورش  در جهان امروز  چون رویائی برای همه مردم  است.  او که روزی را می دید که  مردمان جهان گرد هم بیایند و با هم فریاد زنند ." سرانجام ما آزادیم! سرانجام آزادیم! سپاس خداوند متعال را، سرانجام آزادیم" رویای شیرینی است که همه ما رها شویم از جاه طلبی ها و نفرت و جنگ و تعصب و تبعیض و ظلمت و ظالم که حالا  آن گونه چهره زشت خود را نشان داده است که شاهدیم  علم و دانشی که قرار بود در خدمت بشر و برای ساختن زیبائی باشد  با سلاح های بیولوژیک در پی نابودی و مرگ   نوع بشر است و قصدی جز خدمت به حاکمانی ندارد که حالا بردگی را نه تنها در یک رنگ و نژاد  خاص که برای همه جهان می خواهند  حاکمانی که هیچ چیز جز زر و زور و تزویر  و قربانی کردن آزادی را نمی خواهند  و برای رسیدن به  امیالشان  دست به هر جنایتی می زنند  و چه جنایتی  والاتر از گسترش جهل در دنیا می تواند باشد ؟از دکتر مارتین لوترکینگ سخن می گویم . مردی که  متعلق به مردم و کشور و دوره خاصی نیست همان گونه که گاندی و نلسون ماندلا و بسیاری از بزرگترین رهبران انسانی جهان را نمی توان در حوزه جغراقیائی خاصی تعریف کرد . در روزهائی این نوشته را می نگارم که جهان بعلت بحران ویروس کرونا بیش از پیش به این حکایت یعنی همبستگی و والاتر از آن ع ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 148 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:02

قصه گویان من/ تورج عاطف روزگاری نویسنده ای  پرسید  این  فرار از غصه ها هستند که قصه ها را ساخته اند یا قصه هستند که با پایان آنها آغاز غصه ها می رسند؟  کسی  پاسخ این سوال را نمی داند قصه های من از روزگاری شروع شد که  با جعبه جادوئی در خانه یعنی رادیو  قدیمی فیلیپسی آشنا شدم  که به قول مرحوم پدرم  با اولین حقوقش خریده بود . جعبه سخنگو برای من  و خواهرم که پدر و مادر شاغل بیرون  از خانه ای داشتیم چون قصه گوئی عمل می کرد و به همین دلیل برای من افتتاح اولین ایستگاه رادیوئی  ایران که در ساعت 19 روز 4 اردیبهشت سال 1319 و همزمانی سالگرد آن در روز جهانی کتاب نمی تواند چندان عجیب باشد زیرا همه  عشق من به  قصه های  از رادیو آمدند.  از زبان رادیو بود که با نامهای بزرگی آشنا شدم که بعدها هر کدام برایم چون مشعل دارانی در پیچ و خمهای تاریک زندگی بودند که اتفاقا دو نفر از آنها یعنی ویلیام شکسپیر  شاعر و نویسنده و نمایشنامه نویس  انگلیسی و سر وانتس نویسنده و شاعر نقاش و مجسمه ساز اسپانیائی   که این روزها سالگرد مرگشان بود  از آن جمله بودند که جعبه جادوئی فیلیپس نشان پدر مرحوم مرا با آنها آشنا کرد. شکسپیر که  بارها نمایشنامه های مشهورش  اتللو و مکبث و هملت و  شاه لیر و رومئو و ژولیت.. را از رادیو شنیدیم و قصه عشق های رومئو و ژولیت و  هملت و اوفلیا و دو دلی های  اتلئو  نسبت به  دزدمونا و خیانت همسر مکبث به همسر و فرمانده اسکاتلندی و بی مهری های  دختران لیرشاه ...برایم درسهائی را در زندگی ساختند و بعدها سعی کردم به نوعی از آنها در بیان حقیقت   ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 128 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:02

تلنگری با آقای همه  صلح / تورج عاطف  با ورزش زندگی کردم و با کتاب و سینما خیال پردازی و چنین بود که رها از بسیاری از رنج ها و دردها شدم و زندگی چون بهار زیبا شد و ماه آپریل بهار هم گشایشگری از زیبائی ها است!   در ماه آپریل هستیم . واژه آپریل در یونان باستان از کلمه ( aperir ) می آید که به معنای گشودن است . اتفاق جالب اینجا است که آپریل برای ایزد بانوی رمی ها  ونوس الهه زیبائی و عشق مقدس بود .  وقتی واژه گشودن را در  کنار زیبائی و عشق می گذارم  به نتیجه تخیلی می رسم که آپریل به نوعی گشایشگر  زیبائی و عشق است . این سخن  چندان  اشتباه نیست آپریل روزهای  زیبای بهار را تداعی می کند  ایام  سراسر از عشق و زیبائی حتی اگر جهان ما آدمیان آن را آزار داده باشد.اما آدمیان هم چندان بی ارتباط با گشایشگری زیبائی و عشق نداشته اند . آدمیانی که با استفاده از هنر نمایشگر و گشاینده راز زیبائی و عشق بودند و بی گمان هنر هفتم سینما یکی از مهمترین آنها چون ادبیات و نقاشی و ... بوده است . وقتی سخن از هنر هفتم  و ارتباطش با آپریل  است ناخود آگاه یاد  تولد دو بزرگ بی مانند سینما مارلون براندو  و دیگری که امروز تولد هشتاد و دوسالگی او ست بی گمان می افتم . " آل پاچینو "  دوست دارم نام  کوچکش (آل ) را در فیلترزبان  انگلیسی  وارد کرده و در فارسی به "  تمام  " ترجمان کنم و نام خانوادگی اش ( پاچینو ) را به کلمه ایتالیائی ( پچه ) نزدیک بدانم و صلح در فارسی را از آن بسازم و چنین است که آل پاچینو برایم می شود "  تمام  صلح"نمی دانم  آل پاچینو را با کدامین کاراکتر فیلمهائی که ناخدای عشق ...
ما را در سایت ناخدای عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftourajatefb بازدید : 144 تاريخ : جمعه 9 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:02